یکی از مسائل اصلی ما در زندگی این است که باید واقعیتها را ببینیم. وقتی موضوعی واقعیت است، بنابر این حماقت است بر واقعیت چشم بپوشیم.
با کمال شگفتی برخی پرداختن به موضوع دشمن و رفتارشناسی دشمنان یا رقبا یا دخالت دادن آنان در تحلیل سیاسی یا تاریخی و برجسته کردن نقش آنان را کاری ناپسند جلوه میدهند. بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی، آن را با عنوان «نظریه توطئه یا توهم توطئه» تئوریزه کردهاند. هر چند جسته و گریخته و به ندرت حضور دشمن در امر سیاسی را میپذیرند با این همه بُعد نفی و سلبی موضوع آنچنان غلبه دارد و کاربرد نظریه توهم توطئه در عمل و ارائه مصادیق از سوی اشاعهدهندگان به نحوی پیش رفته است که به محض اشاره سیاستمداران عالیرتبه جمهوری اسلامی به نقش دشمن، بیدرنگ، شروع به حمله و کوبیدن میکنند و آن سبک تحلیل سیاسی را مبتنی بر نظریه توطئه میدانند.
به نظر آنان،سیاستمداران ایرانی نمیتوانندبدون توسل به نظریه توهم توطئه تحلیل سیاسی انجام دهند از نظر آنان واژههای دشمن، استکبار جهانی و ... جزو محرمات است و کاربرد آنها در تحلیل سیاسی حرام و جزو مقولات تابویی است.